Wednesday, November 28, 2007



همايش بزرگداشت دويست و پنجاهمين سال تولد شاعر بزرگ تُرک “رضا باهارلي ” در شهر بهار آزربايجان

به همت انجمن ادبي حضرت آيت ا.. بهاري (ره) و همکاري اداره ارشاد برگزار شد:

چاپ شده در هفته نامه سينا ۰۱/۰۹/۱۳۸۶



اوستاد غولامريضا باهارلي


جواد نوري-سعيد جليلي هنرمند

مجتبي هادئي

اوتوروما قاتيلانلار


حواشي همايش :

ـ مجموعه برنامه‏هاي اين مراسم ، از اعلام برنامه‏ها گرفته تا سخنراني‏ها ، تماما به زبان ترکي بود که اين امر استقبال شايان توجه حضار را بدنبال داشت .

ـ عدم حضور مسئولين اجرائي دعوت شده ، از جمله اعضاي شوراي شهر و فرماندار ، مورد گلايه مسئول انجمن ادبي آيت ا… بهاري قرار گرفت که مسئول اداره ارشاد بهار مقصر اصلي در عدم حضور فرماندار بهار را مسئولين ارشاد دانست . وي گفت : قبلا اين برنامه با ايشان هماهنگ نشده بود و مهندس ضرابي به دليل شرکت در جلسه اي ديگر از حضور در اين محفل عذرخواهي نموده است .

ـ تنها مسئول مدعو شرکت کننده در اين مراسم “علي اصغر شيري” شهردار بهار بود که بعد از سخنراني مجتبي هادئي مراسم را ترک کرد ! .

ـ شعراي جوان مهمان که از شهرهاي اردبيل و تبريز در مراسم شرکت کرده بودند با شور و حرارات بيشتري شعرهاي خود را قرائت کردند و مکررا مورد تشويق حضار قرار گرفتند .

ـ مجري مراسم آقاي “مهدي طراوتي توانا” بود که با تسلط قابل تقدير ، با زبان مادريمان ترکي برنامه ها را هدايت کرده و به فراخور، “بئش بند”هايي از آشيق “رضا باهارلي” و اشعار ترکي ديگر قرائت مي کرد .

ـ به هنگام اجراي موسيقي ترکي آشيقي توسط آشيق “فرج ا… زارعي” (از آشيقهاي شهرستان بهار) شرکت کنندگان در همايش با تلفن هاي همراهشان اقدام به فيلمبرداري کردند و برنامه ايشان بارها به خاطر تشويق هاي ممتد حاضرين با وقفه روبرو شد .

ـ اگر چه زمان برنامه ها تا ساعت ۵ عصر پيش بيني شده بود، اما بدليل کثرت مطالب و استقبال مردم، مراسم تا ساعت ۱۸:۳۰ ادامه يافت.

بهار ـ خبرنگار سينا

همزمان با ميلاد مسعود حضرت امام رضا (ع)، طي مراسم با شکوهي، دويست و پنجاهمين سالگرد تولد شاعر بزرگ ترک “آشيْق رضا باهارلي” در زادگاهش شهر “باهار” (بهار) گرامي داشته شد.

در اين مراسم باشکوه که با حضور شعرا، آشيق ها، فرهنگيان، دانشجويان و اقشار مختلف شهرستان هاي ترک نشين استان همدان و نيز شاعراني از شهرهاي تبريز و اردبيل، با همت انجمن ادبي حضرت آيت اله بهاري (ره) و همکاري اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي بهار، در محل “کانون فرهنگي، تربيتي ميعاد” اين شهرستان برگزار شد، پس از تلاوت آياتي از قرآن کريم، سيد مجتبي هادئي عضو سابق شوراي شهر بهار و دبير بازنشسته آموزش و پرورش طي سخناني به زبان مادريمان ترکي مطالبي در رابطه با ادبيات و شعر و موسيقي، ويژگي هاي اشعار ترکي آشيق رضا باهارلي، نقد چاپ ديوان آن آشيق بزرگ (که اخيراً در شهرستان بهار با تلاش آقايان جواد نوري و سعيد جليلي هنرمند منتشر شده است)، عدم توجه و حمايت مسئولين فرهنگي و ذيربط از زبان و ادبيات و موسيقي شهرستان و … بيان نمود.

وي در قسمتي از سخنانش که ترجمه فارسي آن از نظر مي گذرد اظهار داشت : من قصد دارم در اين محفل به زبان ترکي صحبت کنم و اگر عرايضم را با اين زبان شيرين و ريشه دار بيان مي نمايم به اين علت نيست که زبان فارسي نمي دانم بلکه علتش اين است که اعتقاد دارم که بايد زبان مادريمان ترکي را پاس بداريم و در زنده نگه داشتن آن بکوشيم .

وي با اشاره به اينکه اداء مطلب، ارائه تعريفي از ادبيات را ايجاب مي کند اظهار داشت: براساس تعاريفي که از سوي ادبا بعمل آمده، ادبيات مجموعه اي از عناصر گوناگوني است که اولين آن، عنصر “زبان” است يعني زباني که به آن تکلم مي کنيم. دومين عنصر موسيقي است که رابطه تنگاتنگي با “زبان” دارد. سومين عنصر از عناصر ادبيات، فکر و انديشه است و چهارمين آن، تخيل و پنجمين آن احساس و عاطفه مي باشد.

هادئي در ادامه گفت: جهان بيني و طرز تفکر “باهارلي رضا” منبعث از فرهنگ قرآني است و صدر و ذيل اشعار ترکي او، مويد آن است که وي اهل علم و دانش و مانوس با فرهنگ قرآني و ادبيات عرفاني مان بوده است. وي با اشاره به لزوم شناساندن مفاخري همچنين “آشيق باهارلي رضا” به جامعه اظهار نمود: باهارلي رضا عارف دلسوخته اي است که در شناساندن مقام وي به مردممان اجحاف فراواني صورت گرفته بطوري که بسياري آنگونه که بايد، ايشان را نمي شناسند.

اين فرهنگي دلسوز و کارشناس ادبيات بهاري ، ضمن تقدير از آقايان نوري و جليلي هنرمند در گردآوري و نشر مجموعه اشعار باهارلي رضا به بعضي اشکالات و نقائص اين مجموعه چاپ شده اشاره کرد و اظهار داشت: به لحاظ انتقال شفاهي و سينه به سينه اشعار باهارلي رضا از گذشته اي نسبتاً دور به ما توسط ناقلين غير مسلط به ادب ترکي، اشکالاتي در قوافي و رديف ها به بعضي “بئش بند”هاي باهارلي رضا تحميل شده که لازم است در چاپ هاي بعدي ديوان آن مرحوم رفع گردد، ضمن اينکه اين مجموعه چاپ شده از جهت عدم رعايت قواعد دستوري و املائي زبان ترکي داراي اشکالات و نقائصي است که بايد مورد توجه و عنايت قرار گيرد.

عضو سابق شوراي شهر بهار در ادامه با تاکيد بر اينکه برگزاري اين قبيل برنامه ها بايد تداوم يابد از عدم حضور بعضي از مسئولين در اين مراسم انتقاد کرد و گفت: دستگاههاي فرهنگي، بهاي لازم را به ادبا و شعراي ما نمي دهند. هم اکنون شعرايي در شهر و شهرستان بهار وجود دارند که با وجود مقام بلندشان در شعر و هنر در کمال گمنامي به سر مي برند و متاسفانه پس از فقدان آنان دريغشان را خواهيم خورد.

وي افزود: چرا مسئولين و دستگاههاي فرهنگي شهرستان بهار به سراغ چنين افرادي نمي روند و براي شناساندن منزلت ايشان به جامعه تلاش نمي کنند؟ در رأس اينگونه نخبگان ادبي و هنري، آقاي غلامرضا بهاري است که شعراي معروف استان همدان بارها نزد بنده اذعان کرده‌ اند که در هر محفل شعري که ايشان حضور داشته باشد، شعرها با احتياط و دقت خوانده مي شود. آيا غير از اين است که غلامرضا بهاري، يک “باهارلي رضا”ي زمان ماست؟ چرا نبايد ديوان اشعار آقاي غلامرضا بهاري تاکنون چاپ شده باشد؟ ديوان اشعار ايشان، فرهنگ کامل “بهار” ماست و دستگاههاي متولي بايد در اين زمينه مساعدتهاي لازم را بعمل آورند.

وي در خاتمه اظهار داشت: از سال ۱۳۷۲- که ما انجمن ادبي حضرت آيت اله بهاري (ره) را تشکيل داديم ـ تا به امروز، حدود ۵ بار اين انجمن به تعطيلي کشانده شده است و لازم است بررسي شود که چرا حمايت کافي بعمل نمي آيد.

درادامه اين مراسم شاعر برجسته معاصر استاد غلامرضا بهاري (باهارلي) تعدادي از اشعار ترکي خود از جمله بند هايي از منظومه ترکي “قوجه باهار” و شعر “دانيبسان آناديلين” را براي حاضرين قرائت کرد که با استقبال و تشويق گرم حضار روبرو شد :

دانيبسان آناديلين

من ائللرين ، بوغازدا بوغولموش سؤالييام
من اؤلکه‏مين شفقده باخان آي هيلالييام
سن بير قارانليغا سيخيليب ، دويغو دويمايان
من ، دان زاماني ، آيدا قوپان گون خيالييام
بير کاسه آشدان اؤترو ، دانيبسان آنا ديلين
مندن‏ده ايسته‏مه ، کي گليب کاسه يالييام
سن قوردا قويروغون سيخان ايت، من ده بير قوزو
يئتمز سَسيم چوبانا ، سورومدن آرالييام
مندن اگر اؤز ائللريمه سَس يئتيشمه‏يير
اؤز بختيمين ، اويوندا جيريلميش قاوالييام
چوخ‏دا گؤوَنمه شهريده، قصرين هاوالى دير
من سَس وئرَرسَم ائللره ، سندن هاوالييام
نَه اوز وئريب زمانه ده، کي کيمسه سؤيله‏مير
هاردا ائويم ، نَه يئرده ائليم ، يا هارالييام
آديم “باهارلي”، يوردوم آدين ايسته‏سَن ، “باهار”
“تؤرک ” اوْغلويام، “اوغوز”لارين ايتگين ماحالييام

“قوْجَه باهار”
منظومه سيندن نئچه بند :

“باهاريم” شانلي دياريم ‏، “همدانين” بَه‏بَه‏گي
چير‏پينير سَندَه حَلَه شانلي عارفلَر اوره‏گي
اَته‏گين گوللَرينَه قيسقانار ” الوند” اته گي
اَته‏گين گوللري عارفلر‏يميز مقبريدير
گؤلشنين گوللرينين دَه شهدا پَرپَريدير

“باهاريم” آي کيشيلَر يوردو محبّت قوْجاغي !
سؤنمَه‏ييب سَنده حَلَه قوْرخماز اَرَنلر چيراغي
دي گؤروم هاردا يانارميش ائليمين ايلک اوْجاغي
گئديم او‏ْ اؤلکه‏ده‏کي داغلارا تعظيم ائلَه‏ييم
بير قوجاق گول گَتيريب شهريمَه تقديم ائلَه‏ييم

” باهاريم ” کيم اوْ زامانلار اوْبا سالديردي سَني
کيم آدين قوْيدو زامان عَرشينه قالديردي سَني
کيميدي سِکه کيمي اؤلکه‏ده چالديردي سَني
کيم سَنه قازدي کريز ، بَسلَدي گول باخچالاري
سولارين آخدي ، بوتون تاريخَه يازدي باهاري

باغي ـ بوستانيوَه دائم آچيب ” الوند ” قوْجاق
باش اَگيب شأنيوَه هيبتلَه دوروب ” آلما قولاق ”
باش قوْيوب باغلاريوين کؤلگَه‏سينَه “چوْخلي بولاق”
هَر سَحَر ، دان زاماني ، اولدوز اَنَه‏ر چؤللَريوَه
گون ساچار لعلي ـ زومّرود سَپَه‏لَر گوللَريوَه

” قوْجَه باهار” قوْجاغيندان پَر آچيب اوچمالييام
يوکسَه‏ليب آيري اوْفوقلاردا قاناد آچمالييام
بير گونَش‏تَک زامانين هَر يئرينَه ساچمالييام
گونش اوْلسامدا مَنيم شانلي چيخاريم سَن اؤزون
باتار اوْلسامدا گَنَه غَملي باتاريم سَن اؤزون

تا مؤذّن وئرَه‏ر آفاقَه صَلاتيلَه صَلا
“بهاري” گنبدينَه جلوه وئره‏‌ر پَرچمِ ” لا ”
گون ساچار مَقبره‏سيندَن وئريلَر شَهرَه جَلا
سانکي بو مَنظره بير جلوَه‏لي جَنّت باغيدير
اوز قو‏ْيون مَقبرينَه ايندي زيارت چاغيدير

تا ” علي” دَر‏گهينين اوْلدو جَوارينده مُقيم
اوْلدو درياي کراماتده بير دُرِّ يَتيم
وئردي عرفان‏دا “شَوَندي” لَقَبين : “شيخ حکيم”
سؤيله‏دي : حوزَه‏دَه اصحابَه حکيم‏دير “بهاري”
چونکي حکمَتلَه هَر انسانَه نَديم‏دير “بهاري”

“اصغري”‏لَر گؤگو‏نون اولدوزو پارلاقدي حَلَه
“سيّد ابراهيم” فرخنده‏سِيَر ، ساغدي حَلَه
عُرَفا اؤلکه‏سينَه چشمَه‏لي بير داغدي حَلَه
“سيّد اسماعيل” اوْنون خَلقَه دوشَن کؤلگَه‏سيدير
کؤلگَه‏نين اوجي ـ بوجاغي همدان بؤلگَه‏سيدير

“اصغري”‏لَر اوْجاغي آيتِ حَق “سيد شُکور”
اوْ آچيق بارگهيندَن سَپَه‏‌ر اطرافينَه نور
گَل بو دَرگاهَه گَتير دَرديوي ، قَلبينده حضور
بيل کي بو مقبَره‏دَن دَرد‏لَره دَرمان يازيلار
بو اوْجاق ايچرَه ، کدَرلَر اورَه‏گيندَن قازيلار

“رَضا باهارلي” ، “تئليم‏خان” کيمي بير شاعر ايميش
شعر‏دَه سانکي اَزلدَن ـ اَبَدَه ناظر ايميش
يئري ـ گؤگدَن سؤز آچاندا قَلَمي فاخر ايميش
سينَه‏لَرده ييغيليب غُصّه‏ کيمين قالدي سؤزو
شعرينين دَردلي اورَه‏‏گلَردَه حَلَه واردي ايزي

” زَکي”‏نين قوْشمالاري ، ظولميلَه دائم دؤيونَه‏ر
“زَکي باهارلي” ، “رَضا”‏نين لَقبيندَن اؤيونَه‏ر
شَهر‏يمين کيمليگي بو ايککي شاعردَن سؤوونَه‏ر
تورکي‏لَر باخچا‏سينين شانلي “زَکي” بير گؤلودور
“رَضا” گول باخچالارين هَم گولو هَم بولبولودور

طالعيم يازدي اَزَل‏دَن کؤلَه ، نامَردَه مَني
دردي ـ غم لشگرينَه ائيلَه‏دي سَرکرده مني
بير عُقابَم کي ساليب قَحبَه فلک دردَه مني
طَبعيمين قارتالينا اوچماغا گؤگلَر دار اوْلوب
قارقالاردان چَکينَرکن ديديگيم قار ـ قار اولوب

بيري دونيايَه گونَش تَک گَليب آفاقَه ساچار
بيري دونياني اوُتوب آجدي گَنَه آغزين آچار
بيري آصلان کيمي داردا ، بيري دار‏ گوندا قاچار
دونيانين مؤشگول آچان ، ايش آشيران مَردي‏دَه وار
ايش باشيندا گؤزو ـ دار ، حکه‏لي نامَردي‏دَه وار

تورکم ، اؤز تورکلويومون آدينا قَلبيم دؤيونَه‏ر
چنلي “اَلوند” چاتيب عَرشَه بو ديلدَن اؤيونَه‏ر
“همدان” بؤلگَه‏سي ، تورک عَنعَنه‏سيندَن سؤوونَه‏ر
“همدان” بؤلگه‏سينين کولتورو اَن تورک اوْجاغي
خلقينين اؤلکه‏دَه هَر تورکه آچيقدير قوْجاغي

آنگاه آقاي “جواد نوري” مسئول انجمن ادبي آيت ا… بهاري (ره) نکاتي پيرامون غناي علمي اشعار مرحوم “باهارلي رضا” را ياد آور شد و در خصوص تحمل مشقات مختلف براي چاپ ديوان اشعار آنمرحوم گفت: اگر چه براي چاپ ديوان مرحوم آشيق رضا باهارلي مبلغ پانصد هزار تومان از سوي اداره ارشاد شهرستان بهار کمک و مساعدت شد اما براي تامين بقيه هزينه ها مشقات زيادي کشيديم تا اين ديوان چاپ شود.

وي با بيان اينکه اين ديوان متعلق به همه مردم شهر بهار و به ويژه کساني است که در جمع آوري اشعار آن به ما کمک کردند، افزود: متأسفانه براي چاپ کتب انديشمنداني چون “باهارلي رضا” حمايتهاي لازم صورت نمي گيرد بطوريکه به عنوان نمونه حتي مسئولين براي برگزاري اين قبيل برنامه ها نيز اهميتي قائل نيستند و شما به وضوح شاهد عدم حضور آنها در اين محفل هستيد.

وي تاکيد کرد منابعي که مي توانيم براي پي بردن به پيشينه تاريخي شهر و انديشمندانمان به آنها رجوع کنيم با اندک سرمايه اي قابل گرد آوري و احياء هستند، اما، متاسفانه اراده اي وجود ندارد که اين مهم را مورد توجه قرار دهد. وي از سرقت سنگ قبرهاي قديمي و قيمتي اموات در گورستان شهر بهار به عنوان نمونه اي کوچک ياد کرد که مي توان به راحتي از آن پيشگيري کرد .

جواد نوري افزود: با اينکه کسي فيزيک چهره اشخاصي نظير ميرزاده عشقي، بوعلي سينا، حافظ و … را نديده، ليکن تنديسهايي از آنها ساخته و در خيابانها نصب مي کنند، اما متاسفانه در شهر بهار هيچ اقدامي براي ساخت مجسمه “آيت الله شيخ محمد بهاري”، “آيت الله شيخ محمد باقر بهاري”، مرحوم “باهارلي رضا” يا … به عمل نمي آيد، اما براي ساخت يک مجسمه از حيواني مثل شير که هيچ سنخيتي با جغرافيا، تاريخ، فرهنگ و اداب و رسوم منطقه ندارد، مبالغ هنگفتي را هزينه مي کنند.

وي با بيان اينکه اي کاش جناب “آقاي شيري” شهردار محترم تا پايان برنامه در جلسه حضور پيدا مي کردند و اين سوالها را شخصاً پاسخ داده و روشنگري مي کردند، تأکيد کرد: انتظار داريم مسئولان محترم حداقل يکي از خيابانهاي مهم شهر بهار را بنام استاد مرحوم “باهارلي رضا” مزين نمايند.

در ادامه اين مراسم حسين عطايي مدير اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان بهار طي سخنان کوتاهي، نفس برگزاري مراسم يادبود براي فرهيختگان عرصه علم و فرهنگ را در شناساندن آنها به جامعه بسيار موثر دانست و با بيان اينکه “متأسفانه بودجه لازم به عرصه فرهنگ اختصاص نمي يابد”، افزود: مجموع بودجه اي که در طول سال براي برگزاري محفلهاي فرهنگي و هنري و انجام برخي کارهاي فرهنگي به ارشاد اسلامي بهار اختصاص مي يابد ۳ ميليون تومان است که با اين رقم اندک نمي توان کار مهمي انجام داد.

وي اضافه کرد اينکه چرا در شهري مثل بهار که شخصيتهاي فرهيخته اي مثل آيت ا… بهاري (ره) دارد نماد يک شير را در ميدان اصلي آن درست مي کنند، سئوالي است که بنده بارها در جلسات آن را مطرح ساخته و پاسخي براي آن دريافت نکرده ام.

عطايي با تجليل از مقام فرهنگي استاد غلامرضا بهاري و اظهار تأسف از اينکه ديوان شعر ايشان تا کنون به زيور طبع آراسته نشده است، گفت: بنده حاضرم با هزينه هاي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ديوان اشعار ايشان را در اسرع وقت چاپ کنم و در اينجا براي چاپ اين کتاب متعهد شده و قول مساعد مي دهم.

به گزارش خبرنگار ما بعد از سخنان مسئول اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي، “فرج ا… زارعي” از آشيْق هاي شهرستان بهار با بهره گيري از اشعار مرحوم « باهارلي رضا » به اجراي موسيقي ترکي آشيقي با ساز “چؤگور” پرداخت و در ادامه “دُومان قاراداغلي” شاعر جوان تبريزي شعري از شاعران آزربايجان با عنوان «کامان بيزي اينجيدير» را براي حضار قرائت کرد :

کامان بيزي اينجيدير

قانماز بيزه قان اوتدورور يوْخ سؤزوم
اوْندان آرتيق قانان بيزي اينجيدير
اوزلوگ آلتدا آي اوزونو گيزلديب
گوزگولوگون دانان بيزي اينجيدير

دوران چکير قارا پرده آغ اوسته
چالخالانير ياغي تؤکور ياغ اوسته
داغلار قدر داغ قالايير، داغ اوسته
تاريخ بوْيو زامان بيزي اينجيدير

چوْوغون بيچير گول چيچَکلي خوللاري
دومان چوکوب اوستونله‏ييب يوللاري
بوش چاليشماق هئي‏دن ساليب قوللاري
ياز باغريندا خيزان بيزي اينجيدير

بو کوْر فلک اوْخو قوْيجاق کامانا
کامان توتور قلبيميزي نشانا
لعنت گلسين بير بئلنچي زامانا
اوخدان آرتيق کامان بيزي اينجيدير

بو رَسمدير آغير اولسا يارالار
يارالارين آغريسيني يار آلار
دوشمان ووران يارا عاصم ساغالار
دوست ياراسي يامان بيزي اينجيدير

سپس «آراز آزر اوغلو» شاعر جوان اردبيلي نيز به قرائت اشعار زيباي زير ( از « قاسم صفوي » ، « يانار » و « اسماعيل جميلي » ) براي حاضران پرداخت :

آزربايجان اؤلکه‏سي

نه دوماندان قوْرخوم واردي، نه چَندن
نه دَنيزدن، نه دالغادان، نه سندن
سئويله‏ميشم بو کؤنلومه اوّلدن
بير گون گلن ، بير گون گئدر چيمَندن

آيرليغين باغرين ياريب گلميشم
سودانين غنچا‏سين دَريب گلميشم
دنيزين، دالغانين، دومانين، چه‏نين
ظاليم اور‏کلرين يوروب گلميشم

اوجا داغ باشيندا دومانام، چَنَم
کدَر ايله سوْلان ياشيْل چيمَنم
دوْنوبدور شاختادان اَللريم مَنيم
ائليندن ـ گونوندن آيريلان ، منم

بو دونيادا چوخ چتينليک گؤرموشم
دوْغرولوق يوْلوندا عؤمور سورموشم
شيرين ايستَکلره يئتيشمک ايچين،
مينلر آجي حسرته تئلين هؤرميشم

بولودلار باغلاييب گونَشين گؤزون
چاققاللار دانيْشيْر آسلانلار سؤزون
اورَکلرده قارانليْق يئر سالاندان
خوش گونلر گيزله‏دير بيزلردن اوزون

آنا وطنيمين دؤرت ياني داغدي
گـله‏جک گـونلري گـؤرونور ، آغدي
«فضولي»نين، «شهريار»ين ، «صابير»ين
اؤزلري گئتسه‏ده، سؤزلري ساغدي

«آزربايجـان» اؤلکـه‏سينه تـاي اوْلـماز
ياز سوْنا چاتماسا ، داها ياي اوْلماز
اوْيانماساق بيز شيرين يوْخولاردان
غفلَتده ياتاندان بيزه هاي اوْلماز

غوربتده غريبين هاراسي واردي ؟
گؤزونون بير آغي ، قاراسي واردي
آختاريب تاپماسا اؤز ايسته‏ديگين
گؤنلونده چوْخ دردي ، ياراسي واردي

آزربايجان

آزربايجان گؤزلريمدن آخان ياش
آزربايجان ظلم اليله سينان داش
آزربايجان غمله دوغما آرخاداش

آزربايجان گؤيدن انميش پارچا داش
آزربايجان اوزوگومده اينجه قاش

بيلميرم کي نه دانيشيم نه يازيم
کدرلي‏دير سازيم، سؤزوم آوازيم
قيشدان کئچير چوخدا آغير بو يازيم

دوست ائدني دوشمن ائدمير منه، باخ
ائله دوست وار دوشمندن ده چوخ آلچاخ

اينتيظارين آغير دوستو، شله‏سي
دوْندو قاردا حقيقتين له‏له‏سي
گورونمه‏دي دوشمن‏لرين تله سي

سيتم اولدو اولوسوما، ائليمه
ايللر بويو خور باخيلدي ديليمه

دده قورقود دوعاسي وار ديليمده
تارلا خاتون وفاسي وار ديليمده
مين سارانين حياسي وار ديليمده

هر کلمه‏سي بير دونيادي ديليمين
فولکو‏لوري معمادي ديليمين

تاريخيمي يانليش يازدي يازاني
حاققي ساتدي يولون آزدي يازاني
حقيقتي چوخ ـ چوخ آزدي يازاني

يازدي آغي، اوزو قارا، بيلمديک
اغيار دوندو نازلي يارا، بيلمديک

ماتم گونون بايرام سانديق ائله بيز
آنلاماديق اويدوق شيرين ديله بيز
واري ـ يوخو اوجوز وثرديق يئله بيز

نه ديل قالدي، نه ده آغيز، نه دو گؤز
تحريف اولدو، دييشيلدي، دؤندو سوز

اله‏ديلر باشيميزا قارا کول
قول چکديلر گلستانا نئچه يول
زامان بيزي ائتدي يادا مفته قول

خان ايوازيم اويد‏و حمزه فعلينه
چنلي بئليم دوشد‏و يادلار الينه

ناشي باغبان وئرمه ينله گؤلونو!
هيجران ووره‏ر خزان کسر يولونو
اوز الينله، باغلاما اوز قولونو

فيتنه‏چي‏دير يالانچي دير بو فلک
سانما باهار اؤز اؤزونه گله‏جک

ديليم ـ ديليم دوغراديلار بيزلري
کامان کيمي قاتلا‏ديلار ديزلري
ديلي کسيب باغلا‏ديلار گؤزلري

قوجاق ـ قوجاق اوتدوردولار قان بيزه
قويماديلار خوش کئچه بير آن بيزه

تانيماديق نه دوستو نه دوشمني
اودوزدوق چوخ اوجوز معاميله‏ني
تيکه ـ تيکه الده‏ن وئرديک وطني

نه دوستدان يارديق نه ياردان بئله
پاي وئرديق دوشمنه دياردان بئله

قورومادي گؤزوموزدن گؤز ياشي
دوشمن اولدو مين حيله‏لي، بيز ناشي
وورد‏و بيرـ بير‏ينه قارداش قارداشي

هيچ زامان ديل آچيب حاققي دئمه‏دي
ناحاق يئره بوْغدو اوْ خان صمدي

آخد‏ي سارام خان چوبانيم خبر‏سيز
داردا قالدي قوچاق نبيم هجر‏سيز
بير گونومده هيچ اولمادي کدرسيز

قيشيم بوران، يازيم خزان اؤتوشدو
بو دونيا‏دا هيجران پاييما دوشدو

داشي چالدي اؤز باشيما اؤز اليم
يوْلو کسدي مين جينايت مين ظؤلوم
بابام بابک سويولدو ديليم ـ ديليم

بورا سيدير اوْدلاغالي، ياغالي
اؤزوموزق بوْ آل ـ وئرين دالالي

نه ساتيرميش نه آليرميش زامان گؤر
ساتقين اللر ائتدي بيزي تالان گؤر
بو نه ايشدي گونو گوندن يامان ، گؤر

اينديجه دير ياتا بيلمز قالخاجاق
مزاريندان ستارخانيم « ار » ساياق

قاراباغيم آلتدان ـ اوستدن تالاندي
شرفيميز آياغلارا جالاندي
شک ائديرم دئييلنلر يالاندي

قوْچ کوْراوْغلو ، خان جوانشير هني بس ؟
هايدي دئسين دليلره بير نفس!

آنا تک ، جاندان عزيزدير “آنا ديل”

بيز واريق ، وارسا وطن ، وا ايسه دوْغما ديليميز
اؤيره‏نيب بيلمه‏ليدير اؤز ديليني ائللريميز
آنا تک ، جاندان عزيزدير آنا توْپراق ، “آنا ديل”
حؤرمتين ساخلا ياشارکن ، آنالار قدريني بيل
وطنين کيمليگيدير ، وارليغينين داش تَمَلي
کيمليگين بايراغيدير هر بالانين دوْغما ديلي
“آنا ديل”‏دير بَزه‏يَن دويغولارين اوْيلاغيني
سوسله‏ين آرزيلاري ، سئوگي ـ سئوينجين باغيني
بولبول اؤز “دوْغما ديلي” ايله گوله سؤيلر سؤزونو
هر گول اؤز رايحه‏سي ايله تانيدار اؤز اؤزونو
“آنا ديل”دير داشيان لايلالارين جان داديني
“آنا ديل”دير ياشادان اؤولادينين اؤز آديني
آنا ديلدير ائلينين تاريخي ، آيدين تانيغي
يوردونون ، اؤلکه‏سينين آيناسي ، سؤنمز چيراغي
“آنا ديل”ده آنانين سئوگيسي ، عطري ، دادي وار
“آنا ديل”ده وطنين شانلي شرفلي دادي وار

در خاتمه “سعيد جليلي هنرمند” يکي از اعضاي انجمن ادبي آيت ا.. بهاري بيانيه همايش را قرائت کرد که با تشويق حضار به تأييد رسيد.

در بخشي از اين بيانيه با اشاره به اينکه “پرداختن به شخصيت و اشعار مرحوم “باهارلي رضا” ياد آور اين نکته است که گوشه اي از فرهنگ و هنر خفته در دل ساليان دور اين شهر کهن بيدار شده و لزوم بررسي ديگر ابعاد اين موضوع را نيز داراي اهميت مي نمايد”، آمده است: شهري با اين سابقه و تاريخ کهن احتمالاً گنجهاي بسياري در دل خود پنهان دارد که قابل کشف و شناسايي است.

در اين بيانيه آمده است: مرحوم “رضا باهارلي” يکي از ارکان هويتي اصلي و تاريخي شهرستان بهار است و اشعار وي به ما اين امکان را مي دهد که گذشته خود را مورد کنکاش قرار دهيم. اشعار رضا باهارلي به مثابه “خِرد مهاجري” است که بايد بر گردانده شود.

در بخش ديگري از اين بيانيه با اشاره به چاپ ديوان اشعار مرحوم “رضا باهارلي” تصريح شده است که جمع آوري و چاپ اين ديوان اگرچه داراي نواقص و اشکالات جزئي است، اما از آنجا که براي اولين بار در طول تاريخ اين شهرستان صورت مي گيرد نويد دهنده اين بشارت است که: افرادي از اين جامعه مهر ورزانه و در سکوت جاري دل خود به زنده کردن و باز شناسي تاريخ فرهنگ و هنر اين خطه همت گماشته اند و ادامة کار ماندگار آنها نيازمند حمايتهاي مادي و معنوي صاحبنظران و فرهنگ دوستان اين مرز و بوم خواهد بود.

در فراز پاياني اين بيانيه به لزوم اهميت دادن مسئولين اجرايي و فرهنگي شهرستان به پيشينه تاريخي و فرهيختگان عرصة فرهنگ اين شهرستان اشاره شده و آمده است: بزرگداشت ياد و خاطره بزرگان اهل فرهنگ از وظايف اصلي آحاد مختلف مردم و مسئولين محترم اجرايي و فرهنگي شهرستان است که ما انتظار داريم اين مهم مورد عنايت واقع شده و حتي الامکان با نام گذاري يک خيابان بنام مرحوم “باهارلي رضا” و ساخت مقبره اي نمادين براي ايشان، زمينه هاي ساخت مجسمه و تمثيلي از مرحوم “باهارلي”، ايجاد موزه اي براي جمع آوري و نگهداري اشياي تاريخي شهرستان و تشکيل گروههاي تحقيق براي انجام تحقيقات جامع و گسترده درباره ي فرهيختگان فرهنگي و علمي بهار را فراهم آورند.